پس از مدتها بالیدن به فرهنگ و هنر و دانش ایرانی و اعتقاد به آنکه در سرزمینی زاده شدم که تاریخی دراز دارد و مردمش تجربه ای چندهزارساله و به طور خلاصه زمینه های انسانیت در تمدن آن بسی گرانند و التزام داشتن به آنکه می ارزد اگر عمری را در اعتلای همین فرهنگ و نشان دادن آن به اقوام دیگر و جغرافیاهای دیگر و دعوت آنان به بهره بردن از آن سر کنی.. آری, پس از مدتها چنین بالیدن و چنین نگریستن امروز جور دیگر می اندیشم.
دانسته ام که چنین، ایران را باور داشتن، در اکثر موارد جز ناشی از جهل به اقوام دیگر و سرگذشت و دارایی های سرزمین های دیگر نیست.
قوم گرایی ـ اکثراً ـ ناشی از جهل است. چیزی در همان مایه های تکبر و تفاخر شخصی که معمولاً ناشی از حمق است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر